روزي پيرمردي كه شمع زندگي اش داشت خاموش مي شد به سه
پسر خود يك چوب داد
گفت بشكنيد
پسر ها به راحتي شكستند
سپس پيرمرد 4 چوب كنار هم گذاشت
و گفت بشكنيد
پسر ها باز هم به راحتي شكستند
پيرمرد دسته بيل داد
شكستند
18 تير آهن داد
شكستند
ناگهان پير مرد گفت:دددد توله سگا مسخره بازي در نيارين مي خوام نصيحتتون كنم
پسر خود يك چوب داد
گفت بشكنيد
پسر ها به راحتي شكستند
سپس پيرمرد 4 چوب كنار هم گذاشت
و گفت بشكنيد
پسر ها باز هم به راحتي شكستند
پيرمرد دسته بيل داد
شكستند
18 تير آهن داد
شكستند
ناگهان پير مرد گفت:دددد توله سگا مسخره بازي در نيارين مي خوام نصيحتتون كنم
- جمعه ۲۹ اسفند ۹۳ ۱۲:۳۲ ۱۲۸ بازديد
- ۰ نظر